خبر تأسّف‌بار قتل رومینا، دختر ۱۴ ساله توسّط پدرش دل هر وجدان سالمی را به درد می‌آورد. وجدانی که رسومات جاهلی و غیرت‌های غیر شرعی آن را مکدّر ننموده باشد. دختری که اگر جرمی هم داشته باشد معلول تربیت غلط خانوادگی مدرسه و اجتماع است و چرا به تنهایی باید بار جنین ناهنجاری را به دوش بکشد؟

سارقی بر سر جوخه‌ی دار سخنانی بر زبان راند که هر عقل بیدار و وجدان آگاهی را به تعقّل وادار می‌کند. او گفت: صبر کنید در این جرمی که من مرتکب شده‌ام تنها نیستم. من همدستان و شرکایی دارم که باید این تاوان را با آنان تقسیم کنم: 

۱ - پدر و مادرم که در تربیت من کوتاهی کردند، و عاقبت دزدی را به من یادآور نشدند و هر بار که سرقت کوچکی می‌کردم از طرف آنان پرس‌وجو نمی‌شدم. که این اموال مسروقه را از کجا آورده‌ای؟ 

سکوتشان باعث خو گرفتن من به این عادت ناپسند شد، تا این‌که از اینجا سر در آوردم.

 ۲- جامعه‌ای که بستری مناسب برای تربیت من فراهم ننمود و گاهی با نگاهشان همچون یک قهرمان به من می‌نگریستند. ثروتمندانش دین خود را به فقرا ادا نکردند و عدم یاری آنان باعث شد تا نیازم مرا به بیراهه بکشاند.

 ۳ - حکومتی که در انجام وظایفش کوتاهی می‌کرد و زمینه‌ای برای یافتن شغل مناسب برای من فراهم ننمود و مسؤولانش از اموال فقرا سرقت می‌کردند. این نهاد در جهت تربیت فرهنگی جامعه اقدامی نکرد؛ با ظلم و فساد، بذر حقد و انتقام را در دل فقرا نسبت به ثروتمندان کاشت. همه‌ی این‌ها شریک جرم من هستند و باید با من محاکمه شوند، و دور از انصاف است که من به تنهایی تاوان این جرم را بپردازم.

 موضوع دوّم نگاه جاهلانه به این موضوع است که لفّافه‌ای شرعی به دور آن پیچیده‌اند.

 اوّلاً؛ در شریعت اسلامی تنها جرمی که اثبات شدن آن تقریباً غیر ممکن است، رابطه‌ی غیر شرعی دو نامحرم است و جهت اجرای حدّ نیازمند وجود چهار شاهد است، که به طور عیان همه چیز را مشاهده کنند. یقیناً کسی که عادل باشد تتبّع عورات مردم را نمی‌کند و به دنبال فاش کردن اسرار آنان نیست. و اگر برای این موضوع سه شاهد عادل شهادت دهند، حدّ تازیانه بر آنها اعمال خواهد شد و از آن پس، شهادتشان پذیرفتنی نیست، درحالیکه اثبات شهادت قتل نیاز به دو شاهد عادل دارد.

 حکمت از اینهمه سختگیری از جانب خداوند پوشیده ماندن آن و ممانعت از ترویج فاحشه در جامعه است.

در چنین مواردی در صورت اثبات زنا حکم حدّ غیر محصن را دارد که آنهم تازیانه است. امّا این‌که دو نفر نامحرم به صرف اینکه با هم خلوت و سفر کنند و حتّی در یک مکان خلوت شب را به صبح برسانند. هیچ حدّ شرعی بر آن مترتّب نمی‌شود.

۲ - اجرای حدود، وظیفه‌ی نهاد قضایی است نه افراد، تا سدّ ذریعه‌ای گردد که هر کس خودسر، دستش به خون دیگران آلوده نگردد و با احساسی شدن و بدون تحقیق جنایت نکند که در این صورت هرج و مرج جامعه را دربر می‌گیرد و بازار بهتان و تهمت‌های ناروا رونق می‌گیرد. 

 روزی کسی به من مراجعه کرد و پرسید: می‌خواهم خواهرم را بکشم. من هم سبب را پرسیدم در جواب گفت:

 برای ما محرز شده است که با فلان آقا رابطه دارد. من هم در جواب گفتم: آیا شما دنبال حکم شرعی می‌گردید یا تأییدکننده‌ای برای عمل ناروای خود می‌جویید؟

 و در ادامه افزودم: اگر برادرت با یک خانم رابطه داشته باشد، همین حسّاسیّت را خواهی داشت و در آن صورت به دنبال حکم شرعی برای کشتن برادرت می‌گشتی یا با دیده‌ی اغماض از آن گذر می‌کردی. این کدام حکم شرعی است که جرم زن را چند برابر بزرگنمایی می‌کند و از جرم مرد چشم‌پوشی می‌کند؟! 

 ۳ - قوانین امر به معروف و نهی از منکر در این دیار مکدّر شده و بسیار نادرست فهم شده است. اگر این امر به معروف بود چرا منتهی به منکر گردید؟

امر به معروف و نهی از منکر را باید در تبلیغ و تبیین و مهربانی و هدایت ره‌گم‌کردگان تفسیر نمود نه قوامیت و آقابالاسری مردم، آنهم از طرف کسانی که بیشترشان هم صلاحیت این کار را ندارند و خود در الفبای منکر و معروف مانده‌اند. از کجای مفاهیم دینی ما چنین برداشت می‌شود که اگر دو نفر را در خفا یافتیم که یک خلوت ناشرعی داشتند باید طبل رسوایی آنان را بزنیم، مگر پیامبر نفرموده است: «مَنْ سَتَرَ مُؤْمِنًا فِي الدُّنْيَا عَلَى عَوْرَةٍ/ خِزْيَةٍ سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» هرکس در دنیا عیب و عار یا رسوایی مؤمنی را بپوشاند، خداوند  در روز قیامت عیب او را می‌پوشاند. یا فرموده: «مَنْ سَتَرَ مُؤْمِنًا فَكَأَنَّمَا اسْتَحْيَا مَوْءُودَةً مِنْ قَبْرِهَا» هرکس برای مؤمنی پرده‌پوشی کند گویی او را درحالیکه زنده‌به‌گور شده است، از گورش زنده گردانیده است. شیخ سعدی هم در این باره می‌فرماید:

 اگر یاری اندک خلل داندم

 به نابخردی شهره گرداندم

 تو بینا و ما خائف از یکدیگر

 که تو پرده‌پوشی و ما پرده‌در 

 

آیا پوشیدن و حفظ این اسرار بهتر نبود و اسلامی‌تر نبود؟

آیا هریک از ما اسراری ندارد که از فاش شدن آنها واهمه داشته باشد و موجب رسوایش گردد؟ 

ما در سیره‌ی نبوی(صلّی‌الله علیه وسلّم) خوانده‌ایم که جوانی نزد پیامبر آمد و اقرار کرد که مرتکب زنا شده است پیامبر فرمود، شاید او را بوسیده‌ای! رسول گرامی نمی‌خواست این اقرار را از او بشنود.[١]

 شاید فرد بخواهد بعداً توبه کند.

چرا ما در بازگشت و توبه را بر روی او می‌بندیم وقتی کسی رسوا شد اگر هم بخواهد بین خود و خدایش را اصلاح کند مردم مانع او می‌گردند.

 ۴ - موضوع این‌که پدر به جرم کشتن فرزندش قصاص نمی‌شود در اسلام موضوعی محلّ اختلاف است و بعضی از علما معتقدند که در قتل عمد، والد قصاص می‌شود و این فرزند نیست که سبب عدم پدر می‌گردد بلکه فعل خود اوست. عدّه‌ای دیگر از فقیهان معتقدند قصاص زمانی صورت نمی‌گیرد که قتل لحظه‌ای و آنی و شبیه غیرعمد باشد؛ امّا زمانی که جنایت باشد و پدر با خشونت تمام به انجام اقدام کند قصاص خواهد شد.

پانوشت:

[١] فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فَلَعَلَّكَ قَبَّلْتَهَا؟» قَالَ: لَا.